آیه ۲۸۲ سوره بقره چه مطالبی را در بر دارد

مقدمه:

حمد و سپاس مخصوص پروردگاری است که از افق عقل و اندیشه بندگانش بر آن تجلی نموده و از زبان گویای کتاب وئ سنت خواسته و مواد خود را نمایان ساخت همو که دوستان خویش را از آلودگی های این دنیای فریبنده منزه و پاک ساخت و به انواع شادی ها آنان را متنعم ساخت.

ه آنان بی جهت انعام عطا نکرد و در پیمودن راههای نیک و پسندیده آنها را مجبور نکرد بلکه خدای تعالی دیر اینان لیاقت دریافت الطاف او و استحقاق زینت به صفات ملید را دارندو به همین دلیل نخواست که دوستانش وابسته به ریسمان امهال و سستی گردند و عمر خود را بیهوده سپری کنند بلکه به ایشان این توفیق را داد که متخلّص به بهترین و کامل ترین اعمال گردند تا بدین وسیله خاطر خویش را از هر چه جز خدا فارغ نمایند و ارواح پاکشان با شرف رضای حق آشنا گردد. پس دل های خود را به انتظار سایه لطف الهی از هر چیزی فارغ نمایند و از بخشش و فضل الهی آرزوهای خویش را بطلبند. در پیش ایشان نشاطی می یابند که این نشاط مخصوص دلهای گره خورده و ایماه آورنده به عالم آخرت است و ترسی را می بینی کخ این ترس از خطر های ملاقات و رویاروی با خداوند حاصل می شوند. شوق ایشان به هر چیزی که آنها را به خواسته خداوند نزدیک می نماید همواره در حال زیاد شدن و فزونی است و میل آنها به انجام فرامینی که از سوی حق صادر گردیده است پی گیر می باشد و گوشهایشان آماده دریافت اسرار حق و دلهایشان الز شیرینی ذکر حق تازه است و خداوند ایشان را به اندازه ایمان و تصدیقی که دارند از لذت ذکر خویش بهره مندشان ساخت و از نزد خود انچه که شایسته و سزاوار است که یک فرد نیکو کار مهربان ببخشد به آنان بی هیچ منتی بخشید که در نزد انها چه کوچک است هر چه که باعث غافل شدن دل از جلال الهی می شود و هر چیزی را که باعث حرمان از حریم حرم وصل الهی می گردد را ترک می گویند تا به حدی که از انس با بخشش و کمال حق لذتها می برند و همواره لباسی اراسته شده بازیور هیبت و جلال بر تن می کنند و زمانی که به این واقعیت دست یابند که زندگی مادی مانع از پیروی دستورات و خواسته های حق است و ماندنشان در این دنیا حجابی است میان ایشان و اکرام خداوندی بی درنگ جامعه زندگی را از تن در آورده و درهای دیدار پروردگار را می کوبند و لذت می برند از این که در راه نیل به این رستگاری عظیم جان خویش را نثار کنند.

هر دینی از سه بخش اساسی تشکیل می گردد این سه اصل اصول اعتقادی اخلاقیات و احکام عملی دین می باشند. شاید تفکیک این سه اصل از یکدیگر کار بسیار سخت و دشواری باشد. تفکیک این اصول به منظور مطالعه هر چه بهترآنهاست  زیرا کسی که با تحقیق به اصول اعتقادی پایبند می گردد اخلاقیات مربوط به اعتقادات را نیز رعایت کرده و در عمل نیز اعتقادات خویش را به کار می بندد.

در میان اصول مذکور هر یک به تنهایی دارای اهمیت خاص هستند و احکام عملی به علت اینکه گویا و محک واقعی سنجش اصول اعتقادی هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استنباط احکام عملی کاری بس دشوار است زیرا عالم دینی باید با تفحص در قرآن ، سنت، رجاع و عقل بتواند اعمالی را استخراج نماید که با دستورات خداوند مغایرتی نداشته باشد.

در بین منابع موجود برای استنباط احکام الهی جایگاه قرآن ، جایگاه خاص است در این منبع هیچ گونه تغییر تبدیل و انحرافی رخ نداده است. و احکامی که از آن استخراج می شود قطعی است.

آیه ۲۸۲ سوره بقره یکی از آیات بلندی است که در منابع با آیات الاحکام از آن یاد می شود. این آیه مشتمل بر حدود ۲۰ دستور عملی در زمینه های قرض و وام و … است. از این رو لازم است که در تحقیقی جامع که در حد بضاعت علمی ما دانش آموزان است از اسرار این ایه پرده برداری گردیده و رموز آن با توجه به کتب تفسیری و رساله های عملیه مکشوف گردد.

از این رو بر آنیم که در این صفحات در حد امکان خودمان و نه در خور قرآن کریم نکاتی را در منابع و کتب گوناگون از این آیه مورد بهره برداری قرار گرفته مکشوف نماییم. امید که این کوشش مورد قبول حق تعالی قرار گیرد.

پیشگفتار

دلیل نوشتن این تحقیق چیزی جز آشنایی با واژه های قرآنی نیست در این تحقیق به بیان مسائلی همچون وام و قرض گرفتن و مسائل دیگری پرداختیم هدف اصلی از نوشتن این تحقیق شرکت کردن در جشنواره خوارزمی بود در این تحقیق فرصت پیدا کردم تا پیام های الهی را به گوش جوانان این مرزوبوم برسانیم در این تحقیق مسائل را بازتر و جامع تر در عنوان یک تحقیق نوشتیم ما به پژوهشسرای شهر خود مراجعه کردیم اول در مورد داستانهای قرآن می خواستیم تحقیق کنیم و این مسئله را با اساتید محترم پژوهشسرا در میان گذاشتیم ایشان فرصت این را دادند که خود را فردی مفید در جامعه بدانیم با توکل به خدا شروع به جمع اوری مطالبی پرداختیم و از تفسیرهای گوناگونی چون تفسیر جامع ، نوین ، جوان و … استفاده کردیم امید وارم با این تحقیق توانسته باشیم جزوی از الهامات الهی را بازگو کنیم اهمیت ایت تحقیق برای ما در درجه اول از لحاظ نثر روان و لطیف ان است و از بهترین نمونه های نثر ساده و روشن و شیوایی است که در قرن حاضر بیان کرده ایم. درست است که چند صد سال از نزول قرآن می گذرد ولی اگر قدری در معنی ایات آن فکر کنیم می بینیم پندها و گفته هایی از جانب خداوند یکتا است که با خواندن این ایات می توانیم روش بهتری را در زندگی در پیش بگیریم طرز نوشتن ما طوری است که وقتی این تحقیق در برابر خواننده قرار می گیرد مسائل جامعه و احکام را روانتر درک کند از این همه گفتار در می یابیم که این تحقیق چیزی جز این نبود که با پیام های الهی انس بگیریم در جامعه خود این پیامها را بنیان کنیم به امید این توانسته باشیم با این پیامها دید شما را نسبت به قرآن و پیامبران باز تر کنیم آیه ۲۸۲ سوره بقره در مورد بدهی مدت دار و وام و قرض سخن گفته است و باید کسی در این میان باشد تا ان را بنویسد و در نوشتن آن کوتاهی نکند. در این تحقیق نظر بزرگان را با هم مقایسه می کنیم و از سخنان ایشان در تحقیق استفاده کردیم .

در تفسیر آیه ۲۸۲ مسائل مختلفی بیان شده است و دید گوناگونی به این مسئله داشته اند قرآن را نازل کرد تا در همه مکان و همه زمان از ان در زندگی درس  بگیریم و راه اشتباه را در پی  نگیریم قرآن مانند گنجینه ای است که تمامی علوم در ان بیان شده اگر قدری در مورد آن بیاندیشیم در می یابیم که چقدر مسائل مختلفی در قرآن گفته شده خداوند از نزول قرآن هدف مشخصی داشته تا انسانها را راهنمایی و هدایت کند ما در این تحقیق بیان نموده ایم که اگر کسی وامی میگیرد باید ان را ثبت کند و شاهد بگیرد تا مبادا از یاد برود و حق دیگری ضایع شود کسی که شاهد است باید تمام و کمال چیزی را که می داند را بیان کند و آن را بنویسد این نوع شهادت در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و برای شهادت مستقیم تر و برای جلوگیری از تردید و شک بهتر است و نباید به شاهد ضرری برسد و اگر چنین کند از فرمان پروردگار جهانیان خارج شده اید و خدا به شما تعلیم می دهد خداوند  به همه چیز دانا است .

به این امید که این تحقیق در این راستا اثر بخش و سازنده باشد.

بیان مساله

شرکت در جشنواره خوارزمی و اینکه چه موضوعی را به عنوان موضوع تحقیق انتخاب نماییم فضای ذهن ما را به خود مشغول کرده است به همین منظور با عده ای از این دبیران دانش آموزان مذاکره نمودیم. در پایان تصمیم گرفتیم که در مورد قرآن کریم به تحقیق و تفحص بپردازیم خوبی تحقیق در باره قرآن کریم آن است که اگر حقی اجر مادی و دنیوی  نسیب نگردد، یقینا ً بهره های اخروی کسب می شود که به مراتب بهتر و باقی تر از اجر مادی است. اما اینکه کدام موضوع و بحث انتخاب گردد خود سؤالی دیگر است همه قرآن هدایت است، همه نور است، همه زندگی و حیات است.

برای آشنایی با موضوعات قرآنی به پژوهشسرای دانش آموزی مراجعه کرده بودیم که در صحبت های عوامل اجرایی آن مرکز نکته بسیار جالبی را شنیدیم یکی از آنها می گفت سوره بقره بلندترین سوره قرآن کریم است. به علاوه بلندترین آیه قرآن نیز در همین سوره موجود است. حس کنجکاوی ما برانگیخته شد تا بدانیم که این آیه کدام آیه است؟ چه مطالبی در این آـیه بیان شده است؟ آیا می توان یک آیه را از میان این همه آیات و سوره ها انتخاب کرد و در مورد آن تحقیق نمود؟ این سؤالات انگیزه های خوبی را ایجان نمود تا به دنبال پاسخ های مناسب برای این سؤالات و سؤالات بسیاری که در ذهن داشتیم اقدام نمائیم.

تا ضمن آشنایی خود با این آیه ، شاید بتوانیم اذهان دیگری را که ممکن است به دنبال جواب این سؤالات هستند انتناع نمائیم و این موضوع را موضوع تحقیق خود قرار دادیم و کار خود را شروع کردیم تا اینکه توانستیم با مراجعه به تفاسیر تا حدودی جواب سؤالهالی خود را بیابیم و برای شما عزیزان باز گو کنیم.

«والسلام»

 

آيات مكي و مدني:

اگر به عناوين سوره هاي قرآن دقت كنيد خواهيد ديد به بعضي مكي و به برخي ديگر مدني گفته شده است كه بايد  مفهوم آن  را روشن  گردد . در اصطلاح “مضوين” آيات كلي  به  آياتي اطلاق مي شود كه قبل از هجرت پيامبر به  مدينه برايشان نازل  گشته و آيات مدني به آن دسته از  آيات گفته ميشود كه بعد از هجرت به پيامبر نازل گرديده است.بعضي چنين استنباطئ كرده اند كه به آياتي كه در شهر مكه نازل شده را مكي و به آياتي كه در شهر مدينه نازل گرديده است مدني گفته ميشود . اما اين مطالب درست  نيست  زيرا بسياري از آيات با وجودي كه در مدينه نازل نشده اند مكي ناميده ميشوند مانند: آياتي كه در “مني” و”عرفاف”:يا در اثناي سفر معراج و حتي  آياتي كه در حين سفر هجرت به مدينه نازل شده هند به همه آنها مكي ميگويند.همچنين آيات  بسياري  وجود    دارد كه در مدينه  نازل  نشده اند  اما مدني  ناميده  مي شوند .  زيرا  بعد   هجرت  براي   آن حضرت(ص)سفرهائي پيش آمد كه در آن ها صدها كيلومتر از مدينه دور مي شد. لذا كليه آياتي را كه در اين مقامات نازل شده به آنها نيز مدني مي گويند حتي آياتي كه در موقع فتح مكه و غزوه حديبيه در مكه يا اطراف آن نازل شده مدني گفته مي شود.مانند آيه كريمه((ان الله يامركم ان تودوالا مانات الي اهلها))با وجودي كه درمكه نازل شده معهذا مدني خوانده ميشود. در برابر اينها سوره هائي وجود دارند كه كلا ً مكي يا مدني مي باشند. مثلا سوره “كوثر” كاملا مكي و سوره آل عمران كاملا مدني

است .اما گاهي  نيز چنين اتفاق افتاده است كه كل سوره مكي است  ولي در آن يك يا چند آيه مدني هم يافت مي شود و گاهي بر عكس مثلا سوره اعراف مكي است. پس واضح گشت كه مكي  يا مدني بودن سوره  اي به اعتبار اكثريت  آيات   آن مي باشد  مانند بعضي از آيات  سوره ها كه  پس از  هجرت  نازل شده اند  ولي  چون بيشتر آيات ابتدائي آن در مكه نازل گشته اند به آنها مكي مي گويند .

 

ويژگيهاي آيات مكي و مدني

علماي تفسير با تحقيق و پژوهش در سوره هاي مكي و مدني خصوصياتي براي آنها ذكر كرده اند كه با  اولين نگاه  مكي  يا مدني  بودنشان آشكار مي گردد . زيرا برخي از خصوصيات  سوره هاي كلي و برخي اكثري مي باشند براي روشن شدن مطلب  به ذكر خصوصيات قواعد ميپردازند.۱) هر سوره اي كه در آن لفظ( گلا)((هرگز چنين نيست))آمده مكي است اين لفظ در پانزده سوره,۳۳بار بكار رفته و مقام اين آيات در نيمه ي دوم قرآن آمده اند. ۲) هر سوره كه در آن  ((مطابق مسلك حنفي))  آيه سجده آمده مكي  است۳) بجز سوره  بقره  هر  سوره اي  كه در آن  واقعه آدم  و شيطان  ذكر شده  باشد  مكي است۴ )هر سوره اي كه در آن دستور جهاد يا احكام مربوطه به آن ذكر شده  مدني است. ويژگي ها آيات عمومي و اكثري بيشتر به شرح زير مي باشداما گاهي خلاف آن نيز اتفاق افتاده ولي اغلب چنين اند:

۱) در سوره هاي مكي عموما مردم يا الفاظ((يا ايها الناس))اي مردم ))و در سوره هاي مدني با الفاظ ((يايها الذين امنو))اي اهل ايمان ))مورد خطاب قرار گرفته اند.

۲) آيات و سور مكي  اكثر  كوتاه  و مختصر  ولي  آيات  مدني  طويل  و مفصل مي باشد.

۳) سورمكي بيشتر حاوي مسائل توحيد رسالت  و اثبات آخرت و منظره ي حشرو نشرو تلقين آن حضرت(ع)به صبر وبردباري و بررسي وقايع گذشته مي باشد در حاليكه در سوره مدني قوانين خانوادگي  تمدن احكام جهاد وقتال وحدود و فرايض بيان شده است.

۴) در  سوره مكي بيشتر مبارزات با  بت پرستان  بوده و در سور مدني  با اهل كتاب و منافقين است.

۵) شيوه ي بيان سور مكي اغلب با شكوه  است و در آنها استعارات و تشبيهات و تمثيلات بسياري بكار رفته و مطالب با تعبير گوناگون بررسي شده  است  در حالي كه شيوه بيان سور مدني نسبتا ساده است. اين اختلاف در كيفيت و كميت سوره هاي مكي و مدني در حقيقت به دليل اختلاف در احوال و محيط  اجتماعي   مخاطبين آن  ها پديد  آمده  بود زيرا  در مكه  مسلمانان  بيشتر با بت پرستان  در ارتباط  بوده و حكومت اسلامي به وجود نيامده بود . در مدینه و بعضی گفته اند در مکه نازل شده دویست و هشتادو شش یا هفت آیه می باشد و شش هزارو دویست و بیست و یک کلمه و بیست و پنج   هزار و پانصد حروف

روایت نموده اند عیامش این با بویه سبند خودشان از حضرت صادق (ع) فرمود کسی که سوره بقره و آل عمران را قرائت کند روز قیامت آن دو سوره برنامه ریزی خطی سر او مانند ابر سایه افکند. البته بعضی از مفسرین نظرات دیگری دارند که با نظرات صاحب کتاب تفسیر جامع در بعضی در سوره بقره که مدنب است راجع به وام یهود مفید ماید(و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الامانی)

یعنی در بعضی از قوم درس ناخواندگان و بی سوادانی هستند که از کتاب تورات جزگمانها و پندارهای خلاف حقیقت بمیزانند و در این آیه عوام یهود (امیون) نامیده شده اند و آیه بعد هم در نکوهش علما و روحانیون آن هاست و اصلاً با مرئم مکه ارتباطی ندارد.

 

محمد شفيع عثماني/ تفسير معارف القرآن،پيشين ص ۳۶

 

معنی آی

ای مومنان! چون وامی تا سر آمدی معین، میان شما برقرار شدريا ، آن را به نوشته آورید وباید نویسنده ای ميان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن به گونه ای که خداوند برنامه ریزی خطی او آموخته است سرباز زند پس باید بنویسد و آنکه وام دار است املا کند و از خداوند ، پروردگار خویش پروا بدارد و چیزی از آن که ننهد که ننهد واما اگر وام دار ، کم خرد یا ناتوان باشد ، یا نتواند املاء کند باید سرپرست او داد گرانه املاء کند و دوتن از مردانتان را نیز گواه بگیرید واگر دو مرد نباشد یک مرد ودو زن از گواهان مورد پسند خود ( گواه بگیرد ) تا () از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد می آورد و چون گواهان ( برای گواهی ) فراخوانده شوند ، نباید سرباز زنند وتن نزنید از اینکه آن دوام را چه فرد و چه کلان برسد رسید آن بنویسد ، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواه گیری استوار تر وبه اینکه دچار تردید نگردید ، نزدیکتر است ، مگر دادو ستد نقد باشد که( دست به دست ) میان خود می گردانید ، سپس گناهی با شما نیست که آن را ننویسید ، چون دادوستد می کنید . گواه بگیرید و نویسنده و گواه نباید زیان ببیند و اگر چنین کند ( نشان ) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید و خداوند برنامه ریزی خطی شما آموزش می دهد و خداوند به همه چیزی داناست)

. قرآن کریم ، آيه ۲۸۲،سوره ۲

ه

وصیتی است از ان حضرت (ع)

این وصییت را برای کسی که او را مأمور استفای حقوق مالی می فرمود ، می نوشت۱-راه بیفت بر مبنای تقوای خداوندی که شریکی برای او نیست هیچ مسلمانی را مترسان و با اکراه صاحب مال[و زمین] از انجا عبور مکن و از صاحب مال هرگز بیش از حق خداوندی در یک مال مگی۲-ر و هنگامی که به قبیله ای رسیدی[در خارج از آبادی ] در جایگاهای آب آنان فرود آی بدون اینکه با خانه ها و خانواده های آنان مخلوط گردی سپس با آرامش و متانت به طرف ایشان حرکت کن تا به میان مردم آن آبادی برسی و توقف کنی و به آنان سلام کن بدون اینکه در سلام گفتن آنان را تحقیر نمایی ۳-سپس به آنان بگو ای بندگان خدا : ولی خدا و خلیفه او مرا برای گرفتن حق خداوند در اموال شما به سوی شما فرستاده است پس آیا خداوند در اموال شما حقی دارد که آنان را به ولی خدا بپردازید؟۴- اگر گوینده ای بگوید نه در مال ما حق خداوندی وجود ندارد به او مراجعه مکن و اگر کسی اعتراف به حق خدا در اموالش نمود با او راه بیفت بدون اینکه او را بترسانی یا او را تهدید کنی یا به او سختگیری نمایی  یا او را به مشقت بیاندازی هر چه از طلا و نقره به تو داد آن را بگیر.۵- اگر صاحب مال گاو و گوسفند و شترانی داشته باشد میان انها داخل مشو مگر با اذن صاحب مال زیرا اکثر مال از آنِ صاحب مال است وقتی که وارد اموال او شدی ورودت مانند کسی نباشد که زور گویی می کند و مسلط بر آنها است و هیچ چارپایی را از جای خود مگریزان و مترسان و با صاحبش درباره آن بد رفتاری مکن سپس مال را دو قسمت کن و صاحب مال را در اختیار یکی از آن دو قسمت مخیّر گردانوقتی که صاحب مال قسمتی را انتخاب کرد در باره آنچه که اختیار کرده استاو را مورد تعرض قرار مده سپس بقیه را دو قسمت را انتخاب کرد برای ان قسمت به او تعرض مکن.۷- تقسیم و اختیار انتخاب را برای صاحب مال به همین منوال ادامه بده تا از مال مقداری بماند که حق خدا را از آن استیفاء کنی سپس حق خدا را از آن باقیمانده بگیر.۸- اگر کسی از تو طلب اقاله کند یعنی از تو بخواهد تقسیمی را که انجام گرفته است نادیده بگیری و و تقسیم مجددا ً انجام شود تو دو قسمت جدا شده از هم را مخلوط کن و سپس مانند دفعه اول تقسیم را انجام بده تا حق خداوندی را از مال او بگیری؟ و هرگز حیوان پیر و کهنسال و شکسته پا و ناتوان از جهت بیماری و عیب را مپذیر و هیچ کس را برای استیفای حقوق خداوندی از صاحبال اموال مورد طغیان قرار مده مگر اینکه اعتقاد و وثوق به دین او داشته باشی و کسی باشد که با مال مسلمانان با نرمش و مدارا رفتار کن تا حقوق الهی را به ولی امر مسلمانان برساند و او را در میان آنان تقسیم نماید. ۱۰- و کسی را به مال مردم موکل مکن مگر اینکه خیر اندیش و خیر خواه و مهربان و امین و حفاظت کننده مال و حقوق باشد و هرگز شدت به فرج ندهد تجاوز از حد خود نکند و آن جانداران را که به عنوان حقوق  دریافت کرده است در مانده و خسته نگرداند.۱۱- سپس آنچه را که ار حقوق در نزد تو جمع شود به سوی ما بفرست تا ما آن را در مواردی که خداوند دستور فرموده است مصرف کنیم هنگامی که امین تو آن حیوانات را به عنوان حقوق در یافت کرد به او سفارش کن ما بین شتر و بچه او فاصله نیانداز و در دوشیدن شیر مادر افراط نکن که به بچه زیان برسد و آن ها را در سواری به تلاش و زحمت نیانداز و عدالت را در میان حیواناتی که با یکدیگر همراهند برقرار کند و به آنها ها نداری که خسته شده است مهربانی کن و به آن حیوان که سم آن شکافته و یا از راه رفتن ناتوان است عطوفت داشته باشد و هنگامی که از آبگیرها می گذرد حیوانات را وارد آبگیرها کند . ۱۲- و آنها را از علفزارها به جاده های خشک نکشاند و در ساعت هایی آنها را راحت بگذارد و در جایگاههای آب و چراگاه ها که حیوانات مشغول آشامیدن آب و چریدن گیاهند به آنها مهلت بدهد تا به اذن خداوندی آنها فربه و چاق و بدون خستگی وتحمل مشقت به ما برسند ما هم آنها را بر مبنای کتاب خداوند و سنت و پیامبرش (ص )تقسیم کنیم این گونه عمل به تکلیف درباره حقوق مال یا اموال مردم پاداش تو را بزرگتر سازد و به رشد تقوای تو نزدیکتر می باشد(انشاءالله)

علامه جعفري /نهج البلاغه، قدس رضوی،۱۳۸۴،ص۱۳۱

 

قرآن معجزه الهی است

هرکس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد این مطلب را به یقین می داند و بر آن اذعان و ایمان دارد که محمد (ص) تمام مال جعان را به سوی اسلام دعوت کرد. با قرآن برانان احتیاج و اتمام حجت نموده است و به وسیله اعجاز قرآن قدم به میدان مبارزه نهاده با صدای رسا و بلند به جهانیان اعلام داشته است که همگان دست به دست هم دهند و کتابی را به مانند این قرآن عرضه کنند تا او از دعوت و ادعای خویش دست بردارد. ولی پس از مدت کمی از این مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره های قرآن اکتفا نموده باز هم تنزل کرد و آوردن تنها یک سوره از قرآن را پیشنهاد نمود و بدین گونه به تحدی و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نیز این تحدی و مبارزه طلبی ادامه داشته تا دامنه رستاخیز همچنان هم ادامه خواهد داشت. اما برای عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت و در شعر و ادب تخصص و بلکه یک نوع نبوغ  داشت ، بهترین و ساده تیرین راه مبارزه با قرآن این بود که یکی از سوره های قرآن را بیاورندو جوابگوی تحدی و پیشنهاد رسول خدا (ص) گردیده با بلاغت و فصاحت قرآن مجید ، معارضه و مبارزه کنند و ادعای وی را که راجع ترین عقاید و روشن ترین سنن و آداب آنان را می کوبید محکوم نماید و از این طریق پیروزی خود را ثابت و نام خویش را در تاریخ ماندگار سازد و بر ارزش و موقعیت خویش بیفزاید و یا این معارضه و مبارزه ساده ، ملت عرب را از جنگ های کوبنده و صرف هزینه های سنگین و نثار خون های رنگین راحت و آسوده کند و از تحمل سختی ها و فشارها و ترک نمودن خانه ها و اوطانش آسوده خاطر شود.

ولی عرب فصیح و بلیغ آن روز وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آیات قرآن دقت و تفکر کرد هر چه زود تر به معجزه بودن آن اذغان نمود و به این حقیقت پی برد که مبارزه با قرآن با شکست قطعی مواجعه خواهد شد و جز تسلیم و سر فرود اوردن در برابر حقیقت و اظهار عجز و ناتوانی در برابر قرآن چاره و راه دیگر ندارد. روی همان اذغان و یقین بود که عده ای از آنان وی بودن قرآن را پذیرفته ، نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نمودند و در برابر دعوت قرآن سر تسلیم فرود آورده با تشرف به دین اسلام به سعادت ابدی نائل گردید ند ولی گروه دیگری راه عناد و لجاجت در پیش گرفته مبارزه با شمشیر را بر مبارزه با سخن ترجیح دادند و به جای معارضه با بیان معارضه با نیزه و سنان را انتخاب نمودند. این عجز و درماندگی خود بزرگترین دلیل و روشن ترین گواه بر وحی بودن قرآن می باشد و ثابت می کند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون و از حد امکان او خارج است.

ابو القاسم خوئی/ البیان فی تفسیر القرآن، محمد صادق نجمی، سازمان چاپ و انتشارات ،۱۳۸۲،ص۷۲۷

 

 

 

ای شما که گرویدگانید چون خرید و فروخت کنید تفسیر بیع را ذین خواند زیرا که بیع نسیه وام بود، تا زمان زده نامبرده بنویسید آن را این امر ارشاد  است نه امر حتم یعنی صواب آن بود که آن را قباله (سند) کنید و اگر نکنید پشیمان گردید : بنویسید میان شما نبیسنده ای به داد. که غلط کم و بیش ننبیسید  این امر است به درست نبشتن ، زیرا که نبشتن فرضیه نیست که اگر فر سفیدی بودی نشا سستی که شروطی بر نبشتی آن مزد ستدی از بهر آنکه فر سفید گزاردی . و گرو هی گفته اند فرضیه است نبشتن آن هر گه شروطی داند که اگر ننبیسد آن حق منابع شود. باز نباید ایستاد نبیسنده را از آنکه بنبیسد چنانکه در آموخته بود او را خدای ان شروطآن بنویسید و املا کند آن که بر وی بود حق تا به اقرار او نویسد و بترس از آن خدای که خداوند او است، تا کم و بیش ننویسد و هم املا کننده تا کم و بیش املا نکند و بنکاهد از آن چیزی و کاتب بنکاهد از حق قباله چیزی اگر باشد آن بر او است حق وام نادانی که املا نداند کرد یا سستی چون کودک و بسیار یا نتواند که املا کند که او که اخرس بود یا زنی بود که شرم دارد املا کند خداوند یعنی داین و گفته اند ولیه ولی مدیون، دو گواه از مردان شماکه عدل بلشندآزاد یا بنده مسلمان اما کودک نشاید اگر نباشد دو مرد ، مردی و دو زنی روا بود از آنچه بسپندید از گواهان تا اگر فراموش کند یکی از آن دو زن گواهی دیگر با یاد او دهد : زیرا که زن فراموش کارتر بود از مرد و گفته اند فتذکر معنا تا مذکر گرداند یکی مد دیگر را در گواهی .

که آن دو زن به جای دو مردی باشند. و ابا مکنندا گواهان چون بخوانند ایشان را: گفته اند به گواه بودن ، و گفته اند به گواهی دادن، اما گواه بودن واجب نیست. لکن گواهی دادن واجب است، زیرا که کتمان شهادت معصیت است. و ستوه مگدید که بنبیسید آن را ، اگر فرد بود و اگر بزرگ تا زمان زده آن، مگر که چیزی که حقیر بود که کژی نبشتن نکند ، آن تان بداد تر بود نزد خدا ، یعنی در علم خدا به فرمان خدا و پاینده تر مر گواهی مرا ، زیرا که باشد که گواه را گواهی فراموش گردد و چون خط خویش بینید یا یادش آید و نزدیکتر بدانکه به گوان نه افتید در گواهی مگر که باشد بازرگانی دستا دست که می گردانید آن را میان شما پس نیست بر شما تنگی و با کی و بز ای که ننویسیسد ان را و گواه کنید چون خرید و فروخت کنید و گفته اند این اشهاد ستد و داد دستا دست است. و گزند بیارندا بر نویسنده و بر گواه یعنی بکره ابشان را بر کتابت و شهادت ندارید و گفته اند این نهی کاتب و شهید را است از خیانت در کتابت و شهادت و خیانت در کتابت آن بود که حق آن ادا نکند تا قاضی بر آن حکم نکند  و خیانت شهادت آن بود که گواهی بپوشد و گر چنین کنید یعنی خیانت کنید در کتابت و شهادت یا ستم کنید بر کاتب و شهید ان نافرمانی بود از شما و بارسید از خدا و بپرهیز از آزار خدا و در می آموزد خدا شما را آداب معاملت در دین و قرض و تجارت و معامات و خدا بر همه چیز داناست.

 

ابو بکر عتیق نیشابوری/تفسيرسور آبادي،تهران،۱۳۸۰،جلد اول.ص ۲۴۵

ای مومنای چون عقد بعدیت به وام تا ماله نام برده ، بنویسیت حجت ان روشن کرد.میان شما نویسنده ۱ [ای] براستی بر فزونی و کاستی و باز نه ایستد [۱] نویسنده ۱ از آنکه بنویسید چنانک، آموخته است خدای تعالی [که ] چنین می باید بنویسید حق بر وی است وی اطا کند [۱] وز خدا بترسد. و از روی چیزی کم نکندو انک حق بر وی است و اگر دیوانه و نادان بود نارسیده و ناتوان بود یا نتواند که املا کند [۱] وز خدا بترسد. و از وی چیزی کم نکند و آنک حق بر وی است و اگر دیوانه و نادان بود نارسیده و ناتوان بود یا نتواند املا کند بدانک[گنگ] یا ۵ بی زمان بود املا کند[۱]  ولی وی به راستی ، بی فزونی و کاستی و گواه کیست دو گواه از مردمان شما اگر دو مرد نبود مردی و دو زن از پسندیده گان گواهان ۷ شما تا اگر یک زن فراموش کند آن دیگری۸ وی را۹ یاد دهدو نباید که گواهان ۱۰ سر باز زنند چون ایشان ره به گواهی۱۱ خوانند و بر ستوه و مشورتاز آنک [نام] خورد یا کلان را به حاله بنویسید این بر نزد خدای تعالی با عدل تر و گوایی را ست دارنده تر و به شک نا افتادن نزدیکترمگر که بازرگانی بود دست به دست که به میان یکدیگر می گردانیدش ، بر شفا بزه ای نیست که ننویسدش و گواهان ۲ کنید ، چون بیعی کنید، وضرر رسانیده نباشد اد و اگر چنین کنید این فسقی بود از شما و از خدای تعالی بترسید که سزاست ، و تعلیم کننده کننده شما پادشاست. و خدای تعالی به هر چیز داناست.

دلیل مکی بودن: مثلاً در سوره بقره آیه (۲۱۵) «غریبان» را که ترجمه ابن السبیل است از«درویشان  »بگو انچه هزینه کنید از مال هر پدران و مادران را است. و خویشان را و یتیمان قرار داده است مانند این عبارت و غریبان و درویشان را در ترجمه(قُل اَنفقتُم مِن خیرً و للوالدَینَ و المَر بینَ والیتامی  و المساکن و ابن السبیل)«سوره ۲/ آیه ۲۱۵» در موقع شرح و توضیح را رعایت کنید مانند»و گفتند چرا فرستاده نشد این قرآن با طایف ، بر مرد بزرگ از این دو شهر : از مکه و طایف، از مکه ولیدبن المغیرة القریشی و از طایفعروة بن مسعود التقفی ، در ترجمه«و قالو کوه لاَنزلِ هذا القرآنعَلَیَ رَجُلٍ مِنَ القَریَتین عظیم» لف و نشر در مقدم (سوره ۴۳/آیه ۳۰)

عمر بن محّمد نسفی  / تفسیر نسفی، جلد اول، ص۹۵

 

 

ای کسانی که ایمان آورده اید ، هنگامی که بدهی مدت دری به خاطر( وام یا داد ستد)به یکدیگذ پیدا کنید و باید نویسنده ای از روی عدالت سند وام در میان شما بنویسید و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد؛ نباید از نوشتن همان طور که خدا به او تعلیم داده ، خودداری کند ، پس باید بنویسد و آن کس که حق بار عهده اوست ، باید املاء کند واز خدا که پروردگاراوست ، بپرهیزد و چیزی را فرو گذار ننمائید و اگر کسی که حق بر ذمّه اوست . سفید یا ( از نظر عقل) ضعیف (و مجنون)است یا به ( خاطر لال بودن)توانایی بر املا کردن نداردباید ولی او به جای او با رعایت اعتدال املاء کند و دو نفر از مردمان (عادل ) خود را (بر این حق)شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبودند یک مرد و دو زن از کسانی که مورد رضایت اطمینان شما هستند انتخاب کنید ( و این دو زن باید با هم شاهد قرار گیرند ۹ تا اگر یکی انحراف یافت دیگری به او یاد اوری کند و شهود نباید به هنگامی که آن ها را (برای شهادت) دعوت می کنند خوداری نمایند و از نوشتن ( بدهی خود) چخ کوچک باشد یا بزرگ ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید) این در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و برای شهادت مستقیم تر و برای جلوگیری از تردید و شک «و نزاع و گفتگو» بهتر می باشد مگر این داد و ستد نقدی باشد که بین خود دست به دست می کنید در این صورت گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می کنید شاهد بگیریو و نباید به نویسنده و شاهد «به خاطرحق گویی» زیانی برسد «و تحت فشار قرار گیرند» و اگر چنین کنید از فرمان پروردگار خارج شده اید از خدا بپرهيزيدوخداوند به شما تعليم ميدهد و او به همه چيز داناست.

«وَلیُملِل» در اصل از ماده (مِلّة) به معنی دین و احکام الهی است و بعضی گفته اند:از ماده (املال) است و چون در املاءکردن تکرار ملالت انگیز می باشدو گاهی به صورت املاء و گاهی به صورت (إملال)

در این آیه که طولانی ترین آیه قرآن است. احکام و مقررات دینی برای امور تجاری  و اقتصادی بیان کرده تا سرمایه ما هر چه بیشتر رشد طبیعی خود را پیدا کنند و از بن بست و اختلاف و نزاعی در میان مردم رخ ندهد در این آیه نوزده دستور مهم ئر مورد داد و ستد مالی به ترتیب ذیل  بیان شده است:

۱- در نخستین حکم می فرماید ( ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام دادن یا معامله) به یکدیگر پیدا کنید آن را بنویسید ( یا ایهّا الذیّن امنوا اِذا تَدایَنتُم بِدینٍ الی اَجَلٍ مُسَفی فَا کتُبوه)ضمناً از این تعبیر هم مسأله مجاز بودن قرض و وام روشن می شود و هم تعیین مدت برای وام ها ۲،۳- سپس برای اینکه جلب اطمینان بیشتری شود و قرار داد از ملاحظات احتمالی طرفین سالم بماند می افزاید (باید نویسنده ای از روی عدالت سند را بنویسد) «وَلَیکتُب بینکُم باِلعدلِ» بنابراین این قرار داد باید به وسیله شخص سومی تنظیم گردد و ان شخص عادل باشد گر چه ظاهر این (       ) سابق این است که نوشتن چنین قرار دادهالیی واجب است ، زیرا«امر» دلالت بر وجوب دارد و به همین دلیل بعضی از فقهای اهل سنت این کار را واجب می دانند ولی مشهور میان علمای شیعه و اهل سنت به خاطر دلایل دیگر استحباب ان است (با اینکه امر جنبه ارشادی و راهنمایی دارد پیش گیری از نزاع و در گیری دارد ) از آیه بعد که می فرماید :«فَاِن اَمِنَ بَعضُکم بعضا ً فلیودّ الذیِ او تمنَ اَ مانة» اگر به یکدیگر اطمینان داشته باشید آن کسی که حقی بر گردن او است باید به موقع حق را بپردازد (گو اینکه نوشته ای در کار نباشد ) استفاده می شود که این حکم مربوط به جایی است که اطمینان کامل در بین نباشد و احتمال بروز اختلافاتی باشد این نکته نیز قابل ملاحظه است که عدالت در عبارت فوق وصفی برای کتابت است ولی از آن معلوم می شود که باید نویسنده عادل باشد تا نوشتنش از روی عدالت صورت گیرد۴- کسی که قدرت بر نویسندگی دارد نیاید از نوشتن خود داری کند همانطور که خدا به او تعلیم داده است باید بنویسد (وَلایابَ کاتبُ اَن یَکتُبَ کما عَلّمهُ و الله فَلیکتِب) یعنی به پاس موهبتی که خدا به او داده نباید از نوشتن قرار داد شانه خالی نماید (مخصوصاً در محیط هایی مانند محیط نزول آیه که افراد باسواد کم باشد) جمله ( کما علَّمهُ الله ) مطابق تفسیر فوق برای تأکید و تشئیق بیشتر است ولی احتمال دارد که اشاره به حکم دیگری باشد و آن رعایت نهایت امانت در نوشتن است یعنی آنچنان که خداوند به او تعلیم داده سند را دقیقاً تنظیم نماید (    ) و آن کس که حق بر ذمّه او است باید املا کند (وَلیُمل الذ ّی  عَلیهِ الحقّ) مسلما ً یکی از طرفین معامله باید صورت قرار داد را بگوید تا کاتب بنویسد اما کدام یک از طرفین؟ آیه می گوید آن کس که حق بر گردن او است باید املا کند اصولاً (     ) امضای اصلی در اسناد امضای بدهکار است  و هنگامی که با املای او انجام بگیرد جلوی هر گونه انکاری را خواهد گرفت ۶- بدهکار باید از خدا بپرهیزد و چیزی را فرو گذار نکند (ولیتقّ الله ربَّه و لا یَبخَس مِنهُ شیتا ً ) هر گاه کسی که حق بر ذمه او است (بدهکار) سفید یا( از نظر عقل) ضعیف(و مجنون) باشد و یا به خاطر (لال بودن) توانایی بر املا کردن ندارد باید ولی او املا کند (فاِن کانَ الذی عَلیه سفیها ً اَو ضعیفا ً اَولا یَستطیّع اَن یُملَّ هو فَلیملِلَ وَ لیُّهُ)بنابر این در مورد سه طایفه (ولیّ) باید املا کند کسانی که سفیهند و نمی توانند نفع خود را تشخیص دهند و امور مالی خود را سر و سامالن بخشند (هر چند دیوانه نیستند ) و کسانی که از نظر فکری ضعیف یا مانند کودکان کم سن و سال و پیران کم هوش یا دیوانه و افراد گنگ و لال و یا کسانی که توانایی املا کردن ندارند هر چیز گنگ نباشد. ۸- «وَلیّ » نیز باید در املا و اعتراف به بدهی کسانی که تحت ولایت او هستند عدالت را رعایت کند)(بِالعدلِ) نه چیزی بیش ازحق آنها بگوید و نه به زیان آنها گام بردارد سپس می افزاید (علاوه بر این دو شاهد بگیرد)« وَ استشهِدُو اشهیدینِ» این دو شاهد باید از مردان شما باشند(مِن رِجالکُم یعنی هم بالغ و هم مسلمان باشد( تعبیر به رجال بالغ بودن را می رساند و اضافه کردن آن به ضمیر «کُم» اسلام را زیرا مخاطب در این جا گروه مسلمین است. و اگر دو مرد نباشند کافی است یک مرد و دو زن شهادت دهند«فَاِنّ لَمَ یَکونا فَرَجُل و امراتان»۱۳ از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما باشد(ممّن ترضوَن مِنَ الشّهدا) از این جمله مسئله عادل بودن و مورد اعتماد و اطمینان بودن شهود استفاده می شود که در روایات اسلامی نیز به طور گسترده به آن اشاره شده است و در ضمن شاهد باید متهم نباشد مانند کسی که در ان دعوا منافع خواصی ندارد. در صورتی که شهود مرکب از دو مرد باشد هر کدام می توانند مستقلاً شهادت دهند اما در صورتی که یک مرد و دو زن باشد باید ان دو زن به اتفاق یکدیگر اداء شهادت کنند «تا اگر یکی انحرافی یافت »  دیگری به او یادآوری کند(اَن تَضِلَّ اِحدیُهما فَتَذ کُر اِحدُهما الاخری) زیرا زنان به خاطر عواطف قوی ممکن است تحت تأثر واقع شوند و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشی یا جهات دیگر مسیر صحیح را طی کنند و لذا یکی دیگر را یاد آوری می کند البته این احتمال در باره مردان نیز هست ولی در حدی پایین تر و کمتر ، یکی دیگر از احکام این باب این است که هر گاه شهود را (برای تحمل شهادت) دعوت کنند خودداری ننماید (ولا یأبَالشَّهدا اِذا ما دُعوا)بنابراین تحمل شهادت به هنگام دعوت برای این کار واجب است این احتمال نیز داده شده که هم پذیرفتن دعوت برای تحمل شهادت (دیدن واقعه) لازم است و هم برای اداء شهادت۱۶ بدهی کم باشد یا زیاد باید آن را نوشت چرا که سلامت روابط اقتصادی که مورد نظر اسلام است ایجاب می کند که در قرار داد های مربوط به بدهکاری های کوچک نیز از نوشتن سند کوتاهی نشود و لذا در جمله بعدی می فرماید:«و از نوشتن بدهی کوچک یا بزرگ که دارای مدت است ملول و خسته نشوید»(و لا تناموا اَن تَکتُبُوه صغیرا ًاَو کبیرا ً الی اَجِلِد) سپس می افزاید این در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و برای شهادت مستقیم تر و برای جلوگیری از شک و تردید بهتر است (ذلِکمُ اَقسَطُ عِند الله و اَقومُ للشّهادة و آدنیً اَلاترتابُوا) در واقع این جمله اشاره به فلسفه احکام فوق در مورد نوشتن اسناد معاملاتی است . می گوید: تنظیم اسناد و دقت در آن از یک سو ضامن اجرای عدالت و از سوی دیگر موجب تقویت و اطمینان شهود به هنگام ادای شهادت و از سوی سوم مانع ایجاد بد بینی در میان افراد جامعه می شود. این جمله به خوبی نشان می دهد که اسناد تنظیم شده می تواند به عنوان شاهد و مدرکی مورد توجه قضات قرار گیرد.۱۷ سپس یک مورد را از این حکم استناد کرده و می فرماید: مگر در میان خود دست به دست کنید در ان صورت گناهی بر شما نیستکه آن را ننویسند.«اُلا اَن تَکوَنَ تِجارةً حاضِرَة تدُیرونَها بَینَکمُ فلِیسَ عَلیکُم جُناحَ الًّا تکتُبُوها»( تجارة حاضرة)به معنی معامله نقدی می باشد و جمله«تُدیرُونها بَینَکمُ»(در میان خود دست به دست بگردانید) تأکیدی بر نقد بودن معامله است ضمنا ً از « فلِیسَ عَلیکُم جُناحَ » ( مانعی ندارد) استفاده می شود که در صورت معامله نقدی هم اگر سندی تنظیم کنند به جا است زیرا بسیار می شود که در معاملات نقدی نیز کشمکش هایی در مسئله پرداختن وجه معامله و مقدار ان و یا مسائل مربوط آن پیدا می کند که اگر سند کتبی در میان باشد به انها پایان می دهد. در معامله نقدی گر چه تنظیم سند و نوشتن آن لازم نیست ولی شاهد گرفتن برای آن بهتر است زیرا جلوه اختلافات اجتماعی آینده را می گیرد لذا می فرماید : هنگامی که خرید و فروش (نقدی ) می کنید شاهد بگیرید (و اشهَدو و اُذا تَبایَعتمُ) ۱۹ در آخرین حکمی که در این آیه ذکر شده می فرماید هیچ گاه نویسنده سند و شهود (به خاطر بیان حق و عدالت ) مورد ضرر و آزار قرار گیرند. (و لا یُضارَّ کاِتبُ وَ لا شَهیدُ) که اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شده اید (وَ اِن تفعلوُا  فاِنهّ فَسوقَ بکمّ).

به این ترتیب قرآن به کاتبان و شاهدان ، مصونیت و امنیت می دهد و از مردم می خواهد که متعرض این اقامه کننده حق و عدالت نشوند .

ناصرممکارم شیرازی/ تفسیر جوان، تهران، دار الکتب الاسلامیه،۱۳۸۱، جلد دوم ،ص ۳۰۶

ای اهل ایمان هرگاه قرض دادید برای مدت معینی پس بنویسید او را و سند بگیرید و باید نویسنده بادرستکاری بنویسد و از تحریر امتناع نورزد چرا خداوند نوشتن را باد آموخت و باید بنویسد و مدیون آنرا امضاء کند و از خود بترسد و از آن چه مقو شده چیزی کم نکند و اگر مدیون سفید یا صغیر است و صلاحیت امضاء ندارد قیم او سند را یا در ستی امضاء نموده و دو نفر از مردان را گواه بگیرد و اگر یافت نشد یک مرد و دو زن هر که را که طرفین راضی باشند گواه بگیرید و اگر یکی از آنها فراموش کند دیگری بخاطر آورد و اگر کسی را برای شهادت بخوانند از قبول شهادت امتناع نکند ودر نوشتن مساجمه نکنید و چه کم باشد و یا زیاد این نوشتن صحیح تر است نزد خدا برای شهادت و نزدیکتر است در آنکه پیش آید که سبب اختلاف شود فکر آنکه معاملاتی انجام دهید هزنی و حضوری که نوشتن ضرورت ندارد و گواه بگیرید هنگام معامله و نباید بنویسید وشاهد ضرری برسانید اگر چنین نکنید نافرمانی کرده اید و از خدا بترسید او بشما مصالح امور را یاد میدهد و خدا به هرچیزی دانا می باشد .

 

ابراهيم بروجردي/تفسيرجامع ،جلداول،ص۳۹۹

روابط مالی

اسلام در جامعه ای ظهور کرد که یک سلسله مقررات عرضی ، پسندیده یا ناپسند بر آن حاکم بود. از این رو رسالت خود را تنها در اصلاح ویژگیهای نکوهیده آن نظام می دید. به همین سبب ، بخش مهمی از احکام حقوقی آن ، تنفیذ یا به اصطلاح «امضا»ی احکام عرضی موجود بود و تنها در موادی که نیاز به اصلاح یا نسخ برخی احکام وجود داشت مقررات جدیدی تشریح گردید. بر پایه آنچه از روح تعالیم اسلام بر می آید و در علم کلام نیز بر آن تأکید شده است احکام اسلامی تابع مصالح مردمان است و از همین رو ، درعلم فقه نیز، باب مبنا قرار دادن مصلحت برای استنباط برخی احکام گشوده شده است . اگر چه سفارش مصلحت یابی یا به اصطلاح «اِستِصلاح» به عنوان یکی از ادله اجتهادی از فقیهان مذهب مالکی شهرت یافته است. اما اساس مصلحت گرایی در مذاهب گوناگون به اشکال مختلف و عناوینی چون ارزش دادن به عرف و غیر آن مورد توجه بوده است (ابن عبد السلام،۱۴۰۰ ق:۱/۴ به بعد :شاطبی الموافقات ، (بی تا )،۲رجم حکیم،۱۹۷۹ م :۳۷۲، ۳۸۱ به بعد)برخی از عمومات شرعی چون اقامه قست در مرحله اجرا با توجه به شرایط مکانی و زمانی و بر وفق تفاوت عرف ها مصادیق مختلفی خواهند داشتکه تشخیص مصالح و تعیین این مصادیق نقش اساسی دارد حق یکی از مفاهیم قرآنی است که در فقه اسلامی و به خصوص در تنظیم روابط اجتماعی جایگاهی ویژه یافته است در اصطلاح فقهی حق امری ثابت برای افراد است که به شخص توانایی انجام دادن عملی را به صورت یک امتیاز حقوقی می دهد که از تقویتهای آن حق فسخ معامله برای خریدار در صورت معیوب بودن کالاست مسئله حق و تفاوتهای ان با احکام شرعی مبحثی را به عنوان تفاوت میان حق و حکم در فقه اسلامی پدید آورده که اثاری مستقل با همین عنوان تألیف شده است در اندیشه عمومی فقهی گاه  از حق الله نیز سخن به میان امده و با قرار گرفتن حق الله در مقابل حق الناس راهی برای طبقه بندی تخلف ها ارائه شده است مبنای این طبقه بندی این است که در صورت تخلف از احکام شرع گاه انسانی به حقوق انسان دیگر تجاوز می کند و بدین ترتیب حق الناسی را بر ذفه خود می گیرد و گاه بدون آنکه حق انسانی پایمال شود از طلاعت امر الهی سر پیچی می کند. بر پایه اعتقاد به عدل الهی در مباحث کلام از آن جا  که خداوند حق هیچ کس را ضایع نمی سازد در حق الناس افزون بر عفو الهی و گذشت انسانی ذی حق نیز شرط خواهد بود اما در حق الله تنها سخن از عفو الهی است از این جاست که در میان مسلمانان در عین خوش بینی به عفو خداوند در حق الله نگرانی شدیدی در مورد حق الناس احساس می گردد که در تنظیم روابط اجتماعی آنان به شدت مؤثر است . بحث مسئولیت مدنی اگر چه در منابع فقه اسلامی هنوز توسعه چندانی نیافته است ولی زمینه های ان در احکام شریعت وجود دارد این زمینه ها را باید در مباحث مربوط به «فیمان قهری » جست و جو کرد که از مصادیق آن ضامن بودن شخص در صورت غصب یا تعدی کردن به مال دیگری است همچنین از موارد مهم مسئولیت مدنی ضامن بودن شخص در صورت غصب یا تعدی کردن به مال دیگری است بدون انکه در این باره تعدی و تفریطی رخ داده باشد مباحث مربوط به این موضوع در قواعد فقه ضمن سخن از قائده اتلاف و قاعده تسبیت بیان شده است (ابن عبد السلام ۱۴۰۰ق:۲/۱۵۴ به بعد محقق حلی ۱۳۸۹ق :۴/۲۴۸-۲۶۰ : بجنوردی ۱۴۱۳ ق : ۲/۱۷به بعد ، نیز ، جم ) گفتنی است که دو بخش از چهار بخش فقه اسلامی را مباحث عقود و ایقاعات تشکیل می دهند که با استثناء کردن نکاح و طلاق و چند عقد و ایقاع کم اهمیت ما بقی آن راههایی برای تملیک و تملک است بی تردید در میان عقود مورد بحث در فقه مهمترین آنها بیع یا به تعریف متعارف خرید و فروش است در قرآن کریم به صراحت بیان گردیده که خداوند بیع را حلال گردانیده است (بقره۲/۲۷۵ ) به طور کلی احکام عقود و ایقاعات غالباً از نوع احکام امضایی هستند اما در مواردی محدودیتهای اصلاحی در انها اعمال شده است که از نمونه های بارز آن می توان به تحریم ربا در همان ایه اشاره کرده در مباحث فقهی نیز بیع در رأس عقود قرار گرفته است و فقها در تعاریفی سنتی بیع را در انشائ تملیک عین به عین یا عین به عوض دانسته اند اما این تعاریف در عصر حاضر در مورد برخی از اقسام بیع مانند بیع سر قفلی پاسخ گو نیست و باید تصور کرد که موضوع فروش می تواند چیزی جز اغیان نیز باشد

 

 

قرض دادن از کارهای مستحبی است که هم در قرآن و هم در روایات راجع به آن سفارش فراوان شده است و قرض دهنده در روز قیامت پاداش بسیاری خواهد داشت امام صادق (ع)فرمودند: «بر در بهشت نوشته شده است ، صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض هجده برابر»

اقسام قرض

  1. مدت دار : یعنی هنگام قرض دادن مشخص شده است که قرض گیرنده چه موقع بدهی را بپردازد.
  2. بدون مدت: قرضی که زمان پرداخت ، در آن مشخص نشده است.

 

امانتداری

اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند . باید به احکام امانتداری عمل کند.

احکام امانتداری

  1. کسی که نمی تواند از امانت نگهداری کند بنا بر احتیاط واجب نباید قبول کند.
  2. کسی که چیزی را امانت می گذارد هر وقت بخواهد می تواند آن را پس بگیرد و کسی که امانت را قبول می کند هر وقت بخواهد می تواند انرا به صاحبش بر گرداند.
  3. کسی که امانت را قبول می کند اگر برای آن جای مناسبی ندارد باید جای مناسبی تهیه کند مثلاً اگر پول است و در خانه نمی تواند نگهداری کند به بانک بسپارد.
  4. امانتدار باید طوری از امانت نگهداری کند که مردم نگویند در امانت خیانت و یا در نگهداری آن کوتاهی کرده است .
  5. امانتدار نمی تواند در امانت تصرف کند مگر با اجازه صاحب مال پس اگر کیف دوستش را بر عنوان امانت گرفتند تا نگهداری کند نمی تواند از آن استفاده کند مگر آنکه دوستش به وی اجازه استفاده را داده باشد.
  6. اگر امانت مردم از بین برود: الف) اگر امین در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد باید عوض آن را بر صاحبش بدهد . ب) اگر در نگهداری آن کوتاهی نکرد و به طور اتفاقی آن مال از بین رفته مثلاً سیل برده است امانتدار ضامن نمی باشد و لازم نیست عوض آن را بدهد .

پیامبر اکرم (ص) روایت شده که هر کسی به برادر مسلمان خود قرضی بدهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش ار او قرض بخواهد و او با وجود اینکه می تواند ندهد بهشت بر او حرام می شود .

 

یوسف رحیم لو ، عنایت الله رضا، عبدالحسین زرین کوب صادق سجادی ناصر گذشته مهدی محقق/. اسلام مجموعه مقالات، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۴ـ۱۳۸۳،ص۶۳۵

 

 

قرآن معجزه الهی است

هرکس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد این مطلب را به یقین می داند و بر آن اذعان و ایمان دارد که محمد (ص) تمام مال جعان را به سوی اسلام دعوت کرد. با قرآن برانان احتیاج و اتمام حجت نموده است و به وسیله اعجاز قرآن قدم به میدان مبارزه نهاده با صدای رسا و بلند به جهانیان اعلام داشته است که همگان دست به دست هم دهند و کتابی را به مانند این قرآن عرضه کنند تا او از دعوت و ادعای خویش دست بردارد. ولی پس از مدت کمی از این مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره های قرآن اکتفا نموده باز هم تنزل کرد و آوردن تنها یک سوره از قرآن را پیشنهاد نمود و بدین گونه به تحدی و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نیز این تحدی و مبارزه طلبی ادامه داشته تا دامنه رستاخیز همچنان هم ادامه خواهد داشت. اما برای عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت و در شعر و ادب تخصص و بلکه یک نوع نبوغ  داشت ، بهترین و ساده تیرین راه مبارزه با قرآن این بود که یکی از سوره های قرآن را بیاورندو جوابگوی تحدی و پیشنهاد رسول خدا (ص) گردیده با بلاغت و فصاحت قرآن مجید ، معارضه و مبارزه کنند و ادعای وی را که راجع ترین عقاید و روشن ترین سنن و آداب آنان را می کوبید محکوم نماید و از این طریق پیروزی خود را ثابت و نام خویش را در تاریخ ماندگار سازد و بر ارزش و موقعیت خویش بیفزاید و یا این معارضه و مبارزه ساده ، ملت عرب را از جنگ های کوبنده و صرف هزینه های سنگین و نثار خون های رنگین راحت و آسوده کند و از تحمل سختی ها و فشارها و ترک نمودن خانه ها و اوطانش آسوده خاطر شود.

ولی عرب فصیح و بلیغ آن روز وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آیات قرآن دقت و تفکر کرد هر چه زود تر به معجزه بودن آن اذغان نمود و به این حقیقت پی برد که مبارزه با قرآن با شکست قطعی مواجعه خواهد شد و جز تسلیم و سر فرود اوردن در برابر حقیقت و اظهار عجز و ناتوانی در برابر قرآن چاره و راه دیگر ندارد. روی همان اذغان و یقین بود که عده ای از آنان وی بودن قرآن را پذیرفته ، نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نمودند و در برابر دعوت قرآن سر تسلیم فرود آورده با تشرف به دین اسلام به سعادت ابدی نائل گردید ند ولی گروه دیگری راه عناد و لجاجت در پیش گرفته مبارزه با شمشیر را بر مبارزه با سخن ترجیح دادند و به جای معارضه با بیان معارضه با نیزه و سنان را انتخاب نمودند. این عجز و درماندگی خود بزرگترین دلیل و روشن ترین گواه بر وحی بودن قرآن می باشد و ثابت می کند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون و از حد امکان او خارج است.

ابو القاسم خوئی/ البیان فی تفسیر القرآن، محمد صادق نجمی، سازمان چاپ و انتشارات ،۱۳۸۲،ص۷۲۷

 

روابط مالی:

امروز غرب و شرق به خوبی می دانند تنها نیرویی که می تواند آنها را از صحنه خارج کند اسلام است(امام خمینی)

در قدم اول در مورد آیه ۲۸۲ سوره بقره بحث کردیم که بلندترین ایه سوره بقره می باشدکه در بر دارنده احکام و اصولی می باشد که در این آیه در مورد قرض گرفتن و امانتداری و… می باشد که در تفاسیر مختلف مسائل گوناگونی امده است که همه در کل در مورد درست املائ کردن و شهادت دادن و احکام قرضی و … می باشد آیه ۲۸۲ مدنی است یعنی بعد از هجرت پیامبر گرامی اسلام نازل شده است این سوره بزرگترین سوره قرآن کریم است و قبل از همه در مدینه طیبه نزول آن اغاز گردید. این سوره در بر گیرنده مسائل بسیاری است خواندن سوره بقره همراه با خیر و برکت است هر کس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد این را می داند مه حضرت محمد (ص) تمام ملت ها را به سوی اسلام و یگانگی پروردگار دعوت کرده از مهمترین معجزه های پیامبر قرآن بوده است که هنوز هم تمامی مسلمانان  از دستورات ان پیروی می کنند.

حمد و سپاس مخصوص خداوند یکتا است. کسانی که با قرآن انس و الفت گرفته اند می دانند که زندگی مادی لذت های این دنیا مانع از پیروی دستورات و خواسته های حق است و پیروی از هوا و هوس نفس خویش است کسانی که خدا را شناخته اند به او ایمان آورده اند هر روز به دنبال این هستند که خود را به خدا نزدیک کنند و او را بشناسند. سوره بقرا دارای ۲۸۶ آیه می باشد که ایه مورد تحقیق ما آیه ۲۸۲ است خداوند در این آیه در مورد چگونگی قرض دادن و امانتداری سخن گفته است و تدکید کرده که حتماً ً کسی در این میان باید قباله یا سند بنویسد و شهادت به راستی دهد و نباید در این میان به شخص شهادت دهنده ضرر مالی و جانی برسد. کسانی که به بزرگی خداوند ایمان دارند خداوند به انان انعام اعطا می کند و در بهشت را به روی آنان باز می کند. اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد باید به احکام امانتداری عمل کند.و نباید در نگهداری آن امانت کوتاهی یا خیانت شود.

علمای بزرگ در مورد آیه ۲۸۲ نظرات گوناگونتی داده اند که در کل نتیجه می گیریم این ایه در مورد دانا بودن خداوند یگانه و عدالت در میان موجودات زنده و احکام آن دستوراتی داده است که ما باید آنها را فرا بگیریم و در زندگی خویش از آنخها استفاده کنیم ئ این احکام را ارکان زندگی قرار دهیم و با دل و جان پروردکار جهانیان را ستایش کنیم.

چکیده:

چکیده:

 

انسان اسیرمحبت دیگران میشود نعمت ونیکی،انسان رابه مقام وسپاس وتشکرمیکشد اگرکسی نعمتی به ما بخشیدواحسانی درحق ماکرد بازبان وعمل سپاس گزار اومیشویم.

آیه ی ۲۸۲ دربردارنده ی مسائل واحکام شرعی می باشد ؛علما وبزرگان اهل دین درمورد این آیه که طولانی ترین آیه قرآن کریم می باشد نظراتی داده اند وهرکدام این مسائل را جدا ازهم بررسی کرده اند هرچند نظرات این بزرگان بایکدیگرمتفاوت است ولی در کل آیه ۲۸۲ سوره بقره درمورد قرض ،وام وامانت داری ومختص به اینها می باشد. تامل در آیه گویای این نکته است که انسان در همه حال مورد آزمایش است .حتی زمانیکه کار نیکویی چون قرض دادن به همنوع را انجام میدهد یا کار خیری چون شهادت را عهده دار می گیرد و یا کار نوشتن یک عهد و قرار را می پذیرد در معرض ابتلا به آزمایشات  الهی می باشد .

اصل آیه و ترجمه تحت اللفظی آیه به چند نکته اساسی در روابط اجتماعی و اقتصادی اشاره می نماید . رعایت مطالب مطروحه مربوط به زمان یا مکان خاصی نمی باشد و می تواند در کلیه جوامع مورد استفاده قرار گیرد و تا حد زیادی از مشکلات مربوط به دادرسیهای قضایی را حل کرده و حتی از بروز مشکلات مالی در بین اجتماعات بکاهد .

 

آیه تصریح می کند که وام دهنده و گیرنده آن به سلسله اصولی ملزم گردند . وام گیرنده حق انکار بدهی خود نباشد کاتب در نوشتن رعایت عدل و انصاف را بنماید شاهدی باید در میان قرض دهنده و گیرنده باشد تا شاهد اجرای عمل قرض دهی و قرض گیری باشد .وی باید واجد شرایطی چون برخورداری از عقل سلیم ،بلوغ ، آشنا به مبانی دین مبین اسلام وپایبند به اصول دینی باشد .

عمل نکردن به آیاتی چون آیه مورد بحث مشکلات پیچیده ای را در جوامع انسانی و حتی اسلامی به بار آورده است ؛ که از این دست می توان به عمل زشت و شنیع ربا خواری در اجتماع امروز اشاره کرد . که منشا همه آن ها پایبند نبودن به مباحث همین آیه است . از آثار زیانبار ربا ایجاد اختلاف شدید طبقاتی در بین مردم است .ونتیجه برآمده از آن جمع شدن ثروت کثیر در دست عده قلیل است که برای کسب آن کمترین زحمتی صرف نشده است .از سوی دیگر عده ای کثیر هستند که با زحمت زیاد صاحب ثروت قلیل می شوند. ازدیگر تبعات عدم رعایت آیه این است که گردش پول متعلق به جامعه کمتر شده و امور مفید اقتصادی به رکود کشیده می شود . قرض الحسنه امروزه می تواند در اشکال نوین ظاهر گردد . لکن اساس آن باید همچنان حول محور قرآن کریم بوده و به ربا خواری ختم نشود .

اسلام پول و ثروت را در راستای تامین آسا یش جامعه می داند و بلا استفاده ماندن آن را به صلاح مردم نمی داند . پول وسیله ای برای مبادله کالاست . اگر این پول خودش مستقیما مورد معامله قرارگیرد بدون اینکه فایده ای درکار باشد رباپیش می آید. شاید سبب از نزول این آیه درعصر رسول اکرم (ص) آلودگی جامعه آن روز به بیماری های اقتصادی چون رباست که باعث ایجاد اختلاف شدید طبقاتی و بروزدوطبقه عمده اشرافی وفقیرگردیده بود درپس این طبقه ها سرمایه داران بی رحمی چون ابوسفیان وقشرمظلومی چون یاسرو…پدیدآمده بود.