ژن درمانی (قسمت دوم )
ثر متقابل رشته dna الگو و آغازگر را افزايش مي دهد . غلظت كلريدمنيزيم اثر زيادي برروي اختصاصي شدن و نهايتا بازده واكنش PCRدارد .
غلظت زياد ان اثر بازدارندگي برروي فعاليت آنرزيم تك دي ان آپلي مراز دارد و مقدار محصول نهايي را كاهش مي دهد رابطه مستقيمي بين افزايش غلظت dntps و mgcl در محلول واكنش وجوددارد و مقدار مناسب ان بايد به طور عملي در آزمايشگاه بدست آيد .
اثر متقابل رشته dna الگو و آغازگر را افزايش مي دهد . غلظت كلريدمنيزيم اثر زيادي برروي اختصاصي شدن و نهايتا بازده واكنش PCRدارد .
غلظت زياد ان اثر بازدارندگي برروي فعاليت آنرزيم تك دي ان آپلي مراز دارد و مقدار محصول نهايي را كاهش مي دهد رابطه مستقيمي بين افزايش غلظت dntps و mgcl در محلول واكنش وجوددارد و مقدار مناسب ان بايد به طور عملي در آزمايشگاه بدست آيد .
۷ـ دي ان آ الگو tempate DNA :
بستر به هدف ازمايش از منابع موردنياز با استفاده از يكي از روشهاي مرسوم استخراج مي شود . معمولا به ازاي هر واكنش ۵% واحد يا ۱% ميكرو ليتر استفاده مي شود .
۸ـ لوله هاي واكنش : لوله هاي كوچك ۵% ميلي ليتر
۹- سمپلريا ميكرو پيست و سر سمپلرهاي يكبار مصرف مخصوص انها كهراي برداشتن مقادير بسيار كم استفاده مي گردد .
۱۰- دستگاه چرخش حرارتي
۱۱- ميكرو فيوژ
۱۲- روغن معدني mineraloil : يك قطره روي مخلوط واكنش اضافه مي شود تا از تبخير نمونه در دستگاه چرخش حرارتيthermal cycler جلوگيري مي شود . معمولا ۵۰ ـ ۶۰ ميكروليتر به حلول واكنش ۱۰۰ ميكروليتري اضافه مي شود .
ضمنا بايد توجه داشت كه مواد قابل اتوكلاو استريل شوند . البته dntp پرايمرهاو آنزيم tag را نمي توان اتو كلاو كرد .
بازدارنده ها و افزاينده هاي فعاليت PCR:
۱- مواد موجود در نمونه هاي متفاوت موجودات زنده مانند وجود تركيبات فنلي و غيره كه بايد با انتخاب صحيح روش استخراج از محلول DNA جداشود .
۲- شوينده هاي موجود در بافر استخراج : در مراحل استخراج DNA از شوينده هاي غير يوني مانند tritonx و twen و… استفاده مي شود . كه برروي PCR اثر باز دارندگي ندارند ولي شوينده هاي يوني مثل sds (سديم دودسيل سولفات ) فقط به مقدار كم در محلول قابل تحمل مي باشد . بنابراين با استفاده از فنل و يا شستشو با الكل بايد اين مواد را از DNA جداكرد . مقدار ۱۱% از ان براي پي سي ار عامل بازدارنده محسوب مي شود .
۳- آنزيم پروتئيناز k كه در مراحل استخراج DNA همراه با مواد شوينده براي هضم پوتئين استفاده مي شود . به عنوان بازدارنده فعاليت PCR مي باشد . زيرا انزيم tag نسبت به انزيم حساس مي باشد . و اين انزيم cDk بايد حذف يا غير فعال شود . با تيمار گرمايي مي توان سبب غير فعال شدن اين انزيم شد كه در اين صورت بايستي بعد از تلخيص DNAبافنل و كلروفوم ان را هم سانتريوفوژ نمود كه در اين صورت باقيمانده پروتئيناز k به داخل فاز فنلي وارد شده و DNA در فاز مايع باقي مي ماند .
۴- باقيمانده فنلي : فنل نيز بايستي از محيط خارج شود زيرا بازدارندگي بر فعاليت انزيم tag DNA polymerase دارد . كه به اين منظور پس از استفاده از فنل و كلروفرم از ايزو پروپانول استفاده كرد .
ژنها که بر روی کرموزومها قرار دارند، واحدهای فیزیکی و کارکردی پایهای بدن هستند.
ژنها توالیهای اختصاصی بازهایی هستند که چگونگی ساخت پروتئینها را رمزبندی میکنند. گرچه ژنها بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، اما این پروتئینها هستند که اغلب کارکردهای حیاتی را انجام میدهند و حتی اکثریت ساختارهای سلولی را تشکیل میدهند.
هنگامی که ژنها به نحوی تغییر پیدا کنند که پروتئینهای رمزبندیشده بوسیله آنها نتوانند کارکردهای طبیعیشان را انجام دهند، بیماریهای ژنتیکی به وجود میآیند.
ژندرمانی تکنیکی است که برای تصحیح ژنهای معیوبی که مسئول ایجاد بیماری هستند. پژوهشگران ممکن است یکی از چندین رویکرد موجود را برای تصحیح ژنهای معیوب به کار ببندند.
ژن طبیعی ممکن است به درون یک محل غیراختصاصی درون ژنوم کاشته شود تا یک ژن بیکارکرد را جایگزین کند. این روش یک رویکرد رایج است.
یک رویکرد دیگر تعویض ژن غیرطبیعی از طریق “بازترکیبی هومولوگ” است.
ژن غیرطبیعی را میتوان از طریق “جهش معکوس انتخابی” ترمیم کرد، که باعث میشود، ژن به کارکرد طبیعیاش بازگردد.
تنظیم یک ژن خاص(میزانی را که یک ژن خاموش و روشن میشود) را نیز میتوان تغییر داد.
ژندرمانی چگونه عمل میکند؟
در اغلب بررسیهای ژندرمانی، ژن “طبیعی” به درون ژنوم وارد میشود تا جایگزین یک ژن بیماریزای “غیرطبیعی” شود. یک مولکول حامل که به آن ناقل(vector) میگویند، برای وارد کردن ژن درمانکننده به سلولهای هدف بیمار مورد استفاده قرار میگیرد.
در حال حاضر رایجترین ناقل مورد استفاده ویروسی است که به طور ژنتیکی تغییرداده شده است، تا DNA طبیعی انسانی را حمل کند. ویروسها طوری تکامل یافتهاند تا ژنهایشان را به شیوهای آسیبزا به درون سلولهای انسانی وارد کنند. دانشمندان سعی کردهاند تا از این توانایی ویروسها سود ببرند و ژنوم ویروسها را طوری دستکاری کنند که ژنهای بیماریزا را از سلول حذف و ژنهای درمانکننده را وارد آن کنند.
سلولهای هدف مثلا سلولهای کبد یا ریه بیمار با ناقل ویروسی آلوده میشوند. پروتئینهای جدید دارای کارکرد که بوسیله ژن درمانکننده ایجاد میشوند، سلول را به وضعیت طبیعی بازمیگردانند.
به غیر از ویروسها، گزینههای دیگری برای وارد کردن ژنها به درون سلولها وجود دارد.
سادهترین روش واردکردن مستقیم DNA درمانی به درون سلول است. این رویکرد از لحاظ کارکرد محدودیت دارد، زیرا میتوان آن را تنها در مورد بافتهای معینی به کار برد و نیاز به مقادیر زیادی DNA دارد.
یک روش دیگر غیرویروسی برای واردکردن ژنها به درون سلول، ایجاد کره مصنوعی لیپیدی (چربی) با هسته آبدار است. این کرهها که به آن لیپوزوم میگویند، DNA را از طریق غشای سلول هدف به درونآ ن منتقل میکنند.
DNA درمانی را همچنین میتوان با اتصال شیمیایی DNA به یک مولکول که به گیرندههای سلولی خاص متصل میشود، به درون سلول هدف وارد کرد. هنگامی که این مولکول به این گیرندهها متصل میشود، DNA درمانی بوسیله غشای سلولی بلعیده میشود و به درون سلول راه مییابد.
پژوهشگران همچنین در حال آزمایش برای وارد کردن یک کرموزوم چهل و هفتم (مصنوعی انسانی) به درون سلولهای هدف هستند. این کروموزوم در کنار ۴۶ کرموزوم استاندارد قرار میگیرد، بدون اینکه کارکرد آنها را تحت تاثیر قرار دهد یا باعث جهش شود. این کروموزم، ناقل بزرگی است که میتواند مقادیر زیادی رمز ژنتیکی را به درون سلول منتقل کند.
شیوههای ژندرمانی در حال حاضر تجربی محسوب میشوند و هنوز در کارآزماییهای بالینی خیلی موفقیتآمیز نبودهاند.
ژندرمانی، راهی برای درمان ناشنوایی
گروهی از دانشمندان در ارگان Oregon آمریکا، شیوهای برای انتقال ژن کشف کردهاند که میتواند منجر به تولید سلولهایی مویی در گوش داخلی شود، این سلولها، نقشی اساسی در فرایند شنوایی دارند و صدا را به پیامهای عصبی تبدیل میکنند، پیامهای عصبی بعد از انتقال به مغز، به صورت صوت ادراک میشوند.
در صورت آسیب و یا از بین رفتن سلولهای مویی، آنها دوباره به وسیله بدن ساخته نمیشوند. بر طبق آمار انستیتوی ملی ناشنوایان در بریتانیا، ۹ میلیون فرد ناشنوا یا دچار اختلال در شنوایی وجود دارد. بیشتر این افراد به خاطر افزایش سن و اصطلاحا پیرگوشی، به طور تدریجی در نتیجه از بین رفتن سلولهای مویی حلزون گوش دچار اختلال شنوایی شدهاند. تماس طولانیمدت با صدای بلند، چیز دیگری است که میتواند باعث آسیب سلولهای مویی شود.
دیاگرام و عکسی که با میکروسکوپ الکترونی از یک سلول مویی گرفته شده است
اما جان بریجاند John Brigande و همتیمیهایش در دانشگاه علوم و سلامت «ارگان»، با استفاده از ژندرمانی راهی برای تبدیل سلولهای دیگر به سلولهای مویی پیدا کردهاند. البته آزمایش آنها، فعلا فقط روی موشها انجام شده است.
در ژندرمانی یک ویروس بیضرر، کپیهایی از ژنهای ضروی و مهم را وارد سلولهای هدف میکند. ژنی که برای ایجاد سلولهای مویی، بسیار اهمیت دارد، Atoh1 نام دارد. سلولهایی که با استفاده از ژندرمانی، این ژن وارد آنها میشود، دقیقا عملکردی مشابه سلولهای مویی طبیعی پیدا میکنند.
اگر موفقیت این دانشمندان در مورد انسانها هم تکرار شود، برای نخستین بار راهی برای درمان ناشنوایی ناشی بدون استفاده از ابزارهای مکانیکی و الکتریکی پیدا میشود. این روش درمانی حتی از پیوند حلزون گوش هم بهتر خواهد بود.
در بریتانیا سالانه دو هزار کودک ناشنوا به خاطر مشکلات ژنتیکی متولد میشوند، ژندرمانی در درمان آنها می تواند، نقش زیادی داشته باشد.
پینوشت: یک مقاله جالب دیگر در مورد این تحول را در تلگراف دیدم. در این مقاله دیدگاه یک فرد کمشنوا به نام جسیکا فلووزJessica Fellowes منتشر شده است. وی متلا به کمشنوایی مادرزادی است و بدون ابزارهای کمکشنوایی قادر به شنیدن صدای مکالمهها و دیگر اصوات نیست.
در این مقاله خانم فلووز، در مورد ضعف شنوایی خود توضیح داده است و گفته است که گرچه سالها با شیوههای مختلف به دنبال راهی برای درمان خود بوده است، اما دیگر با این ضعف، خو گرفته است، او نوشته است که شادترین لحظات عمرش را با ناشنوایی سپری کرده است و اگر شنوایی طبیعی به او برگردد معلوم نیست که دوباره بتواند در حین مطالعه یک کتاب تمرکز کند یا خواب بدون دردسر و به دور از سر و صدا داشته باشد. او که در حال حاضر از ابزازهای دیجیتال کمکشنوایی استفاده می کند، ترجیح می دهد به همین صورت باقی بماند و از شیوه جدید حتی در صورت عملی شدن آن در مورد انسانهای ناشنوا استفاده نکند!
همیشه دیدگاه بیماران، مشابه دیدگاه پزشکان و دیگر افراد جامعه نیست!
اولین وعدة زیست فناوری (بیوتکنولوژی) جداکردن و تولید این پروتئینها از طریق مهندسی ژنتیک و فناوری نوترکیبی بود تا آنها را در اختیار بیمارانی قراردهد که فاقد آن پروتئینها بود. حال اگر این پروتئینها بهصورت داروهای خوراکی استفاده میشد هضم شده و بی اثر میگشت. برخی از محصولات به وسیله تزریق به بدن میرسید، تزریقهای مکرری که روزانه، هفتگی یا ماهیانه یا توسط خود بیمار انجام میشد(مثل انسولین) یا توسط پزشک. اما این کارهم خالی از اشکال نبود، زیرا بسیار سخت است که سطح مناسبی از دارو( پروتئین ) را در فواصل بین تزریقها برقرارکرد. از طرفی برخی سلولها نظیر سلولهای مغزی به علت وجود سد خونی مغزی ( BBB ) ممکن است نتوانند مقدار مناسبی از دارو را دریافت کند.
با ظهور ژن درمانی امیدهای تازه ای برای این بیماران فراهم شده است. ژن درمانی تحویل خودِ پروتئینِ درمانی نیست بلکه ژن آن پروتئین را تحویل بیمار میدهد. این ژن وارد سلولهای بدن شده و آنها را به کارخانههای کوچکی تبدیل میکند که پروتئین موردنیاز بیمار را تا مدتی طولانی برایش میسازد.
همچنین با استفاده از ژن درمانی اقدام به درمان سرطان کردهاند زیرا برخی ژنها باعث میشود که سلولهای سرطانی پروتئین خاصی را بیان کند که به داروها حساستر شده یا توسط سلولهای ایمنی بهتر شناسایی شود. این استراتژی باعث میشود که شیمی درمانی یا پاسخ ایمنی خودِ بیمار، موثرتر عمل کند.
برای انتقال ژن درمان کننده از روشهای مختلفی استفاده میشود. ازجمله تزریق فیزیکی توسط میکرواینجکشن، انتقال توسط لیپوزومها، و انتقال توسط ویروسها که مورد اخیر موضوع بحث ما است. در انتقال ویروسی از ویروسهای مختلف نظیر رترو ویروسها، آدنو ویروسها، لنتی ویروسها، هرپس ویروسها و AAV ویروسها (Adeno-Associated Virus) استفاده میشود.
در روش استفاده از ویروسِ AAV ، ژنهای ویروس از یک ویروس بی خطر به نام “AAV ویروس” خارج شده و سپس ژنِ درمان کننده بهجای آن جایگزین میشود. بعد از تزریق این ویروسها به بیمار “AAV ویروس ها” میتواند ژنِ درمان کننده را به سلولها انتقالدهد. حال پروتئین موردنیاز توسط سلولهای خودِ بیمار ساخته خواهد شد، همانگونه که اگر خود سلول DNA مربوطه را میداشت عمل میکرد. این پروتئین یا وارد غشاء سلول میشود تا مورد استفادة خود سلول قرارگیرد یا توسط سلول ترشح میشود که مورد استفادة سلولهای دیگر قرارگیرد.
● ویروس AAV (Adeno-Associated Virus)
”AAV ویروس” یک ویروس خیلی ساده از شاخه های خانوادة parvoviridae است و جزء ویروسهای بدون پوشش وکوچک است. “AAV ویروس” نامش را به این علت گرفته است که در ۴۰ سال پیش آن را در جریان آلودگی یک نمونة بالینی مبتلا به آدنوویروس کشف کردند. بدین ترتیب نام Adeno-Associated Virus به آن اطلاق شد. به هر حال “AAV ویروس” در هیچ یک از خواص ویروسی با آدنوویروسها مشترک نیست و در حقیقت ژنهایشان (DNA) با هم هیچ شباهتی ندارد و این موضوع مهم است چرا که بر خلاف آدنوویروسها، “AAV ویروس” در انسان پاتوژن نیست.
● وکتورهای AAV
وکتورهای AAV مشتق از ویروسِ AAV که از عملکرد طبیعی خودشان استفاده کرده و ژنها را به سلول تحویل میدهد. جهت تولید یک وکتور AAV ، ویروس AAV را با خارج کردن ژن ویروسی و جایگزین کردن آن با ژن درمان کننده (برای تولید پروتئین مربوط) تغییر میدهند.
DNA متعلق به “AAV ویروس” تک رشتهای است و فقط شامل ۲ ژن است. یکی به نام ژن Rep که پروتئینهای مربوط به همانندسازی DNA را کد میکند و دیگری به نام ژن Cap که از اسپلایسینگ افتراقی استفاده میکند و اجازه میدهد که سه پروتئین را کد کند که پروتئینهای پوشش(coat) ویروس را میسازد.
با استفاده از این روش در حالی که هیچ کدام از ژنهای ویروسی وجود ندارد اتصال سلولی کارا و ساز و کار ورود ژن بوسیلة پروتئین پوششی “AAV ویروس” مهیا میشود. فقط قسمتی کوچکی از DNA متعلق به AAV در طرفین این قطعة ژنی درمانکننده در وکتور باقی میماند که حاوی قطعات خودکامل شونده DNA ملقب به ITR ها (Inverted Terminal Repeats ) است و این ژنها برای تامین سطح بالایی از بیانِ ژنِ درمان کنندهای که وکتور آن را حمل میکند، لازم است.
هر وکتور AAV فقط از ۴ نوع مولکول تشکیل شده است. سه وکتور، دقیقاً در ارتباط با پروتئینهایی است که پوشش ویروس را میسازد و یک قطعة تک رشته ای DNA ژن درمان کننده و دیگر عناصر تنظیم کننده را کد میکند.
سادگی این سیستم باعث میشود که گیرندگان وکتورهای AAV در معرض حداقل مقدار مواد خارجی (بیگانه) قرار گیرند. در مقابل دیگر وکتورهای ویروسی که برای ژن تراپی استفاده میشود، مانند آنهایی که با استفاده از آدنو ویروسها، لنتی ویروسها، رترو ویروسها، و هرپس ویروسها درست شدهاند، بهطور بارزی بزرگتر و پیچیدهتر است و بنابراین احتمال آن که به پاسخ ایمنی منجر شده و واکنشهای زیان آوری را برای استفاده های بعدی درپی داشته باشد، بسیار بیشتر است.
عقیده بر این است که وکتورهای AAV خواص مطلوب وکتورهای ویروسی و وکتورهای غیر ویروسی را ترکیب میکند و ممکن است نسبت به دیگر وکتورهای ژن درمانی چندین مزیت بالقوة ارائه دهد. این مزایا عبارتند از:
▪ تحویل موثر ژنها به هر دو نوع سلول هدف در حال تقسیم و آنهایی که تقسیم نمی شود،
▪ عدم حضور ژنهای ویروسی که میتواند مسؤول ایجاد پاسخ ایمنی ناخواسته باشد،
▪ کاربرد in-vivo در بیماران،
▪ میزان بالای بیان ژن
▪ پایداری عالی که اجازه میدهد وکتورهای AAV همانند بیشتر محصولات دارویی رایج تولید و ذخیره شده و مورد استفاده قرار گیرد.
روش جدید ژن درمانی برای درمان نابینایی
ژندرمانی در درمان هموفیلی B موثر است
یک درمان منفرد با ژندرمانی، یک تکنیک تجربی برای ترمیم ژنهای معیوب، توانستهاست تولید یک عامل ضروری برای انعقاد خون را افزایش دهد و ممکن است راه حل درازمدتی برای افراد مبتلا به هموفیلی B باشد.
به گزارش رویترز پژوهشگران میگویند در حال بررسی تکنولوژی مشابهی برای درمان هموفیلی A، شکل شایعتر این اختلال ارثی خونریزیدهنده، نیز هستند.
دکتر چارلز آبرامز، دبیر جامعه هماتولوژی آمریکا و استادیار بیماریهای خون و سرطان در دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا در این باره گفت: “این تکنیک بالقوه میتواند به طور دائم بیماران هموفیلی را درمان کند.”
این شیوه درمانی شامل جایگزین کردن ژن معیوبی که باعث اختلال خونریزیدهنده میشود با نسخه درست آن است که از طریق یک ویروس به سلولهای کبدی- تنها سلولهایی در بدن که توانایی تولید عوامل انعقادی را که مبتلایان به هموفیل دچار فقدان یا کمبود آن هستند- وارد میشود.
این عوامل انعقادی را با اعداد رومی شمارهگذاری میکنند. دو شکل عمده بیماری هموفیلی A ، ناشی از کمبود فاکتور انعقادی هشت (VIII) و هموفیلی B، ناشی از کمبود فاکتور انعقادی نه (IX) است.
پژوهشگران موسسه سرطان یونیورسیتی کالج لندن و بیمارستان پژوهشی کودکان سنت جود در ممفیس در ایالت تنسی آمریکا شش مرد مبتلا به هموفیلی B شدید را که میزان فاکتور ۹۹ تولید شده در بدنشان یک درصد حد طبعی بود را مورد بررسی قرار دادند.
هدف کلی درمانهای فعلی این است که با دادن فاکتور مصنوعی میزان فاکتور ۹ را در خون بیماران به بالای یک درصد حد طبیعی برسانند.
چهار نفر از افراد شرکتکننده در این بررسی پس از ژندرمانی دیگر نیازی به درمان معمول پیدا نکردند و خونریزی خودبهخودی در آنها رخ نداد. در دو نفر دیگر فواصل نیاز به تزریق فاکتور ۹ از دو تا سه بار در هفته به یک بار در ۱۰ روز تا دو هفته افزایش پیدا کرد.
هزینههای بالای درمانهای فعلی درمانهای مکرر با فاکتور ۹ مصنوعی که ممکن است صدها هزار دلار در سال خرج بردارد و هموفیلی را به بیماری جذابی برای ژندرمانی بدل کرده است.
به گفته دکتر کاترین پاندر، استاد خونشناسی و سرطانشناسی در دانشگاه واشنگتن در سنتلوئیس این کارآزمایی بالینی را باید نقطه عطفی در تحقیقات برای درمان هموفیلی شمرد.
او میگوید: “اگر تحقیقات بیشتر ثابت کند این رویکرد بیخطر است، ممکن است جایگزین شیوه درمانی پرزحمت و گرانقیمت فعلی درمان با فاکتور مصنوعی شود.”
نتایج این کارآزمایی بالینی در جورنال پزشکی نیوانگلند و در اجلاس اخیر جامعه متخصصان خون آمریکا در ساندیهگو نیز گزارش شده است.
در این روش درمانی از یک “ناقل” ویروسی جدید که به طور خاص برای هدف قرار دادن سلولهای کبد استفاده میشود.
نتیجه گیری
ژن درمانی یکی از رشته های جدید وروبه پیشرفت می باشد که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنبال می شود واز آن برای درمان بسیاری از بیماریها استفاده می گردد .از آنجا که بسیاری از بیماریها منشا ژنتیکی دارند می توان از این رشته اطمینان یافت واز آن نویدی برای بسیاری از بیماران ژنتیکی یاد کرد
پیش از این روشهای دیگری برای درمان نابینایی به کار میرفت که پرهزینه بود در حالی که این روش نوعی روش مناسب درمانی است که میتواند زندگی افراد را تغییر دهد
فارس: محققان موفق به توسعه روشی شدند که قادر است افراد دچار نابیناییهای معمول را درمان کند.
دانشمندان دانشگاه فلوریدا موفق به توسعه روش ژن درمانی جدیدی شدند که میتوان نابیناییهای معمولی که برای جوانان و افراد بالغ اتفاق میافتد را درمان کرد.
به گزارش ساینس دیلی، روش کار این ژن درمانی به این صورت است، ژنی که نادرست عمل میکند جای خود را به ژنی میدهد که به درستی فعالیت میکند و به این صورت پروتئین لازم برای سلولهای حساس به نور فراهم میشود و سلولها قادر به تشخیص نور میشوند
براساس این گزارش، پیش از این روشهای دیگری برای درمان نابینایی به کار میرفت که پرهزینه بود در حالی که این روش نوعی روش مناسب درمانی است که میتواند زندگی افراد را تغییر دهد
محققان دریافتند که “رتینیتنز پیگمنتوزا» نوعی نقص ژنتیکی است که از مادران به پسران منتقل میشود و براین اساس ۱۰۰هزار نفر در آمریکا از این نقص ژنتیکی رنج میبرند که در مراحل اولیه انسان دید خود در شب یا بعضی محیطها مانند تونل از دست میدهد و در مراحل پیشرفته به طور کامل بینایی از دست میرود.
پیش از این پژوهشگران موفق شده بودند با روشهای دیگر پنج درصد از کسانی که به این نقص ژنتیکی مبتلا بودند را درمان کنند اما این روش شانس درمان افراد مبتلا به این نقص ژنتیکی را افزایش میدهد.
منابع :